وحیده سالارکریمی؛ محمد جواد وریدی؛ مهدی وریدی
چکیده
در این پژوهش، تأثیر جایگزینی آرد بلوط بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و حسی همبرگر (30 درصد گوشت) موردبررسی قرار گرفت. سطوح آرد بلوط صفر، 3، 6 و 9 درصد بود که جایگزین آرد سوخاری موجود در فرمولاسیون شد. آرد بلوط تمامی ویژگیهای پخت تیمارها شامل کاهش قطر، افزایش ضخامت، اُفت پخت، چروکیدگی و ظرفیت حفظ چربی و نیز شاخصهای بافت بهجزء چسبندگی ...
بیشتر
در این پژوهش، تأثیر جایگزینی آرد بلوط بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و حسی همبرگر (30 درصد گوشت) موردبررسی قرار گرفت. سطوح آرد بلوط صفر، 3، 6 و 9 درصد بود که جایگزین آرد سوخاری موجود در فرمولاسیون شد. آرد بلوط تمامی ویژگیهای پخت تیمارها شامل کاهش قطر، افزایش ضخامت، اُفت پخت، چروکیدگی و ظرفیت حفظ چربی و نیز شاخصهای بافت بهجزء چسبندگی را بهطور معنیداری (0/05<p ) بهبود بخشید. پارامترهای رنگ *L و *b نمونههای تیمارشده بهطور معنیداری (0/05<p ) بالاتر از نمونۀ شاهد بود. درحالیکه شاخص *a آنها کمتر بهدست آمد. در ارزیابی حسی نمونهها، همۀ تیمارهای آرد بلوط از لحاظ طعم، بافت، آبداربودن و پذیرش کلی امتیاز بالاتری در مقایسه با نمونۀ شاهد کسب کردند. اما از لحاظ شاخص رنگ، نمونۀ شاهد مطلوبتر بود. براساس نتایج بهدستآمده، با جایگزینی آرد بلوط در فرمولاسیون همبرگر، میتوان تا حد قابلقبولی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و حسی این فراورده را بهبود بخشید.
بهنام فیوضی؛ محمد جواد وریدی؛ الناز میلانی؛ فخری شهیدی؛ محمد حسین حداد خداپرست
چکیده
در این تحقیق، از رویۀ سطح پاسخ جهت بهینهسازی شرایط اکستروژن استفاده شد. متغیرهای مستقل فرایند شامل آرد کنجالۀ بنه (PDBC) که بهطور جزئی چربیگیری شده است، PDBC (30-10 درصد)، میزان رطوبت (18- 12 درصد)، دمای اکستروژن (180-120 درجۀ سانتیگراد) و سرعت چرخش ماردون اکسترودر (220- 120 دور در دقیقه) بود. تأثیر متغیرهای مستقل بر برخی خصوصیات فیزیکی و عملکردی ...
بیشتر
در این تحقیق، از رویۀ سطح پاسخ جهت بهینهسازی شرایط اکستروژن استفاده شد. متغیرهای مستقل فرایند شامل آرد کنجالۀ بنه (PDBC) که بهطور جزئی چربیگیری شده است، PDBC (30-10 درصد)، میزان رطوبت (18- 12 درصد)، دمای اکستروژن (180-120 درجۀ سانتیگراد) و سرعت چرخش ماردون اکسترودر (220- 120 دور در دقیقه) بود. تأثیر متغیرهای مستقل بر برخی خصوصیات فیزیکی و عملکردی مورد بررسی قرارگرفت، که شامل چگالی توده، نسبت انبساط، سختی بافت، شاخص جذب آب، شاخص حلالیت در آب و شاخص جذب چربی بودند. نتایج نشان داد که افزایش PDBC خصوصیات فیزیکی و عملکردی اسنک حجیمشده را بهبود بخشید. چگالی توده با افزایش PDBC بهطور قابل ملاحظهای افزایش یافت. جایگزینی بخشی از آرد ذرت توسط PDBC سبب افزایش مقدار فیبر گردیده و میانگین اندازۀ سلولهای هوایی کاهش یافت و حفرهها در دیوارۀ سلولی ایجاد شدند. بهعلاوه، با افزایش میزان PDBC سختی بافت نیز افزایش یافت. با افزودن PDBC شاخص جذب آب و شاخص انحلال در آب بهترتیب کاهش و افزایش یافتند. شاخص جذب روغن نیز با افزایش PDBC و دمای اکسترودر افزایش یافت. از بین متغیرهای مستقل مورد مطالعه، PDBC معنیدارترین تأثیر را بر تمامی پاسخها در سطح اطمینان 95 درصد داشت. شرایط بهینه برای تولید اسنک حاوی PDBC شامل میزان رطوبت 17/45 درصد، PDBC 21/14 درصد، سرعت چرخش ماردون 160 دور در دقیقه و درجهحرارت 133/2 درجۀ سانتیگراد بود.
فرشته سبزی؛ محمد جواد وریدی؛ مهدی وریدی
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر غلظت آبغوره بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و بافتی عضلۀ بایسپس فموریس گاو و با هدف بهبود تردی و افزایش بازارپسندی آن انجام شد. بدینمنظور، آبغوره با درصدهای صفر، 30، 70 و 100 درصد بههمراه کلرید سدیم 2 درصد (w/w)، به تکههای گوشت با ابعاد 3×15×15 سانتیمترمکعب (به مقدار 10 درصد وزن اولیۀ آن) تزریق گردید. ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر غلظت آبغوره بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و بافتی عضلۀ بایسپس فموریس گاو و با هدف بهبود تردی و افزایش بازارپسندی آن انجام شد. بدینمنظور، آبغوره با درصدهای صفر، 30، 70 و 100 درصد بههمراه کلرید سدیم 2 درصد (w/w)، به تکههای گوشت با ابعاد 3×15×15 سانتیمترمکعب (به مقدار 10 درصد وزن اولیۀ آن) تزریق گردید. سپس بهمنظور یکنواختی توزیع محلول در قسمتهای سطحی و عمقی گوشت، نمونهها در محلول آبغوره (با همان غلظت تزریقشده به آنها و با نسبت 1:4) قرار داده شدند و به مدت 12 ساعت در دمای 4 درجۀ سانتیگراد نگهداری گردیدند. نتایج نشان داد با افزایش غلظت آبغوره، میزان pH بهطور معنیدار کاهش یافت (05/0P<). همچنین نگهداری در محلول آبغوره باعث افزایش معنیدار درصد جذب محلول، افت پخت و میزان WHC گردید (0/05>P). پارامترهای رنگی *L و *b نمونههای تیمارشده بهطور معنیداری بیشتر از نمونۀ شاهد و مقدار *a آنها کمتر از نمونۀ شاهد بهدست آمد (0/05>P) و نمونههای نگهداشتهشده در آبغوره 100 درصد به مدت 12 ساعت دارای بالاترین شاخص تخریب میوفیبریل (MFI) و طول سارکومر و نیز کمترین مقدار نیروی برشی وارنرـبراتزلر (WBSF) بودند. بنابراین نتیجه گرفته شد که محلول آبغوره میتواند بهعنوان جایگزینی برای تردکنندههای شیمیایی مورد استفاده در صنعت گوشت بدون تأثیر منفی بر دیگر پارامترهای کیفی آن استفاده گردد.
نعیمه کاظمی طاسکوه؛ محمد حسین حداد خداپرست؛ محمد جواد وریدی؛ فریده طباطبائی یزدی
چکیده
در این پژوهش، تأثیر استفاده از آب اُزندار در غلظتهای (0/2، 0/5 و 1) پیپیام در 3 سطح زمانی (5، 10 و 15) دقیقه و همچنین ترکیب آب اُزندار در غلظتهای (0/2، 0/5 و 1) پیپیام و اسیدلاکتیک 1% در زمان ثابت 10 دقیقه روی کاهش باکتری اشریشیاکلی (بهعنوان یک باکتری گرم منفی شاخص آلودگی لاشه)، استافیلوکوکوس اورئوس ( بهعنوان یک باکتری ...
بیشتر
در این پژوهش، تأثیر استفاده از آب اُزندار در غلظتهای (0/2، 0/5 و 1) پیپیام در 3 سطح زمانی (5، 10 و 15) دقیقه و همچنین ترکیب آب اُزندار در غلظتهای (0/2، 0/5 و 1) پیپیام و اسیدلاکتیک 1% در زمان ثابت 10 دقیقه روی کاهش باکتری اشریشیاکلی (بهعنوان یک باکتری گرم منفی شاخص آلودگی لاشه)، استافیلوکوکوس اورئوس ( بهعنوان یک باکتری گرم مثبت شاخص آلودگی و مولد توکسین) و شمارش کلی میکروارگانیسمها، در دمای مشابه سردکن آبی (4-0) درجه سانتیگراد، موردِبررسی قرار گرفت و نمونهها بلافاصله از لحاظ آزمایشهای میکروبیولوژیکی موردِبررسی قرار گرفتند، نتایج نشان داد که در تمامی سطوح اختلاف معنیداری (0/05>P) بین نمونههای شاهد و نمونههای تیمار دیده وجود داشت، علاوهبراین اثر ترکیبی اُزن و اسیدلاکتیک نسبت به اُزن در حالت جداگانه، تأثیر بیشتری بر کاهش باکتری اشریشیاکلی، استافیلوکوکوس اورئوس و شمارش کلی میکروارگانیسمها داشت، بنابراین استفاده از اُزن با غلظت 1 پیپیام به صورت جداگانه و ترکیب با اسیدلاکتیک 1% میتواند در بخش سردکن آبی لاشۀ مرغ در کشتارگاه مورد استفاده قرار گیرد.
یونس زاهدی؛ محمد جواد وریدی؛ مهدی وریدی
چکیده
در این پژوهش ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کیفی دو عضله طویل سینهای (LT) و دو سر ران (BF) شتر یک کوهانه ایرانی تعیین و با هم مقایسه گردید. میانگین pH عضله BF طی 14 روز نگهداری در دمای 4 درجه سانتیگراد (6/03) بالاتر از عضله LT (5/96) بود (0/05>P). همچنین pH نهایی BF (5/74) بالاتر از LT (5/63) بود. روشنایی (L*) LT بیشتر از BF و مقدار قرمزی (*a) آن کمتر بود (0/05>P) و بین مقدار ...
بیشتر
در این پژوهش ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کیفی دو عضله طویل سینهای (LT) و دو سر ران (BF) شتر یک کوهانه ایرانی تعیین و با هم مقایسه گردید. میانگین pH عضله BF طی 14 روز نگهداری در دمای 4 درجه سانتیگراد (6/03) بالاتر از عضله LT (5/96) بود (0/05>P). همچنین pH نهایی BF (5/74) بالاتر از LT (5/63) بود. روشنایی (L*) LT بیشتر از BF و مقدار قرمزی (*a) آن کمتر بود (0/05>P) و بین مقدار زردی (b*) دو عضله اختلاف معنیداری وجود نداشت (0/05<P). با گذشت زمان تا روز 14 نگهداری، L* و b* در هر دو عضله افزایش و a* کاهش یافت (0/05>P). مقدار رطوبت خروجی و افت پخت در BF به طور معنیداری بیشتر از LT و افت خونابه در دو عضله اختلاف معنیداری با هم نداشتند. در مدت 14 روز نگهداری، مقدار رطوبت خروجی هر دو عضله کاهش، افت پخت در هر دو عضله تا روز هفتم نگهداری افزایش و سپس کاهش و افت خونابه افزایش یافت (0/05>P). نیروی برشی وارنر-براتزلر (WBSF) در BF بیشتر از LT و شاخص تخریب میوفیبریل (MFI) LT بیشتر از BF بود (0/05>P). WBSF و MFI هر دو عضله در مدت 14 روز نگهداری به ترتیب کاهش و افزایش یافتند (0/05>P). طول سارکومر LT بیشتر از BF بود (0/05>P) و بیشترین کاهش طول در 24 ساعت اول اتفاق افتاد.
سمیرا فیضی؛ مهدی وریدی؛ فاطمه زارع؛ محمد جواد وریدی
چکیده
در این پژوهش به مقایسه درصد ترکیبات شیمیایی، پارامترهای رنگ و خواص عملکردی مختلف بین آرد شنبلیله و آرد سویا پرداخته شد و همچنین اثر تغییرات pH بر تغییر در میزان حلالیت، ظرفیت کفکنندگی و پایداری آن و ظرفیت امولسیونکنندگی و پایداری آن مورد بررسی قرار گرفت. میزان پروتئین و چربی در نمونه چربیگیری شده آرد شنبلیله بهترتیب 51/4 درصد ...
بیشتر
در این پژوهش به مقایسه درصد ترکیبات شیمیایی، پارامترهای رنگ و خواص عملکردی مختلف بین آرد شنبلیله و آرد سویا پرداخته شد و همچنین اثر تغییرات pH بر تغییر در میزان حلالیت، ظرفیت کفکنندگی و پایداری آن و ظرفیت امولسیونکنندگی و پایداری آن مورد بررسی قرار گرفت. میزان پروتئین و چربی در نمونه چربیگیری شده آرد شنبلیله بهترتیب 51/4 درصد و 1/24 درصد، و در آرد سویا بهترتیب 66 درصد، و 7/13 درصد بود. بهعلت بالا بودن میزان چربی باقیمانده در آرد سویا و همچنین تفاوت در نوع پروتئین دو آرد، حلالیت و ظرفیت امولسیونکنندگی آرد سویا کمتر از آرد شنبلیله بود. در مورد سایر خواص عملکردی بین دو آرد اختلاف آماری معنیدار (0/05>P) مشاهده نشد. بنابراین بالا بودن میزان پروتئین یک آرد نسبت به دیگری لزوماً بهمعنی برخورداری از خواص عملکردی بهتر نمیباشد. تغییرات pH بر تغییر ظرفیت کفکنندگی، پایداری کف، ظرفیت امولسیونکنندگی و پایداری امولسیون آرد شنبلیله مؤثر بود ولی فقط بر ظرفیت کفکنندگی و پایداری کف آرد سویا اثر داشت. پارامترهای *L و *a آرد شنبلیله کمتر از آرد سویا و پارامتر *b آن بیشتر از آرد سویا بود.
هما بقائی؛ محمد جواد وریدی؛ مهدی وریدی؛ زرین اسحاقی
چکیده
بررسی پروتئولیز پس از کشتار عضله یکی از بهترین راه ها در شناسایی چگونگی ترد شدن گوشت میباشد. در پژوهش حاضر، pH از لحظه صفر پس از کشتار و تغییرات پروتئینهای میوفیبریلی عضله M. Gastrocnemius pars externa با استفاده از روش الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید- سدیم دودسیل سولفات SDS-PAGE، از روز اول تا چهاردهم در دو جنس نر و ماده شترمرغ که با دو روش مرسوم (بدون ...
بیشتر
بررسی پروتئولیز پس از کشتار عضله یکی از بهترین راه ها در شناسایی چگونگی ترد شدن گوشت میباشد. در پژوهش حاضر، pH از لحظه صفر پس از کشتار و تغییرات پروتئینهای میوفیبریلی عضله M. Gastrocnemius pars externa با استفاده از روش الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید- سدیم دودسیل سولفات SDS-PAGE، از روز اول تا چهاردهم در دو جنس نر و ماده شترمرغ که با دو روش مرسوم (بدون بیهوشی) و اعمال شوک الکتریکی (بیهوشی در 80 ولت/ 500 میلی آمپر/ 10 ثانیه) کشتار شدند، مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، اعمال بیهوشی پیش از کشتار، به طور معنی داری سبب افزایش سرعت گلیکولیز و کاهش سریع pH تا 3 ساعت اولیه پس از کشتار شد. همچنین جنس ماده در شترمرغ کاهش pH سریع تری داشت (0/05>P). بررسی پروفایل الکتروفورتیک پروتئینهای میوفیبریلی نشان داد بیشترین تغییرات مربوط به تجزیه تدریجی تروپونین T تا روز چهاردهم و همزمان ظهور پپتیدهایی با وزن مولکولی 25 تا 32 کیلودالتون بود (0/05>P). میوزین، α-اکتنین و دسمین طی زمان تردشدن دستخوش تجزیه قرار گرفت و همزمان پلی پپتیدهای با وزن مولکولی 60 و 100 کیلودالتونی ظهور یافت (0/05>P). بر اساس نتایج تجزیه واریانس، اثر جنس و شرایط کشتار به دلیل تسریع نزول pH، در تغییر اغلب پروتئین ها معنی دار ارزیابی شد (0/05>P) زیرا سوبسترای آنزیم های کالپائین بودند.