حمیدرضا موسی خانی گنجه؛ محمد گلی
چکیده
در این تحقیق برای اولینبار، اثر ترکیبی صمغ فارسی و نشاسته از پیش ژلاتینشدۀ ذرت را بهعنوان جایگزین چربی و جایگزین صمغ گوار-زانتان روی بافت، پایداری، خواص حسی، متوسط اندازۀ قطرهها و خواص رئولوژی مایونز کمکالری موردتحقیق قرار گرفت. ترکیب نشاستۀ پیشژلاتینهشده-صمغ فارسی در نسبتهای 1:1، 1:2 و 2:1 در سه غلظت 1/5، 2 و 2/5 درصد به مایونز ...
بیشتر
در این تحقیق برای اولینبار، اثر ترکیبی صمغ فارسی و نشاسته از پیش ژلاتینشدۀ ذرت را بهعنوان جایگزین چربی و جایگزین صمغ گوار-زانتان روی بافت، پایداری، خواص حسی، متوسط اندازۀ قطرهها و خواص رئولوژی مایونز کمکالری موردتحقیق قرار گرفت. ترکیب نشاستۀ پیشژلاتینهشده-صمغ فارسی در نسبتهای 1:1، 1:2 و 2:1 در سه غلظت 1/5، 2 و 2/5 درصد به مایونز اضافه گردید و نمونۀ مایونز با ترکیب صمغ گوار-زانتان با نسبت 1:1 به میزان 0/5 درصد بهعنوان نمونۀ شاهد انتخاب گردید. نتایج نشان داد که پارامترهای بافتی مانند سفتی، ویسکوزیتۀ ظاهری، نیروی چسبندگی، چسبندگی و کار اندازهگیریشده برای اندازهگیری سفتی با افزایش مقدار صمغ فارسی افزایش یافتند و البته از نمونۀ شاهد هم کمتر بود. نتایج بهدستآمده از اندازهگیری اندازۀ قطرهها نشان داد که بالاترین اندازۀ قطرهها متعلق به نمونۀ شاهد بوده است و با افزایش درصد صمغ کاهش یافته است. ویسکوزیتۀ همۀ تیمارها با افزایش درصد صمغ افزایش یافت. نتایج نشان داد که اختلاف معنیداری بین پارامترهای رنگی مشاهده نشده است. درنهایت تیمارهای بهترتیب تیمار نشاستۀ پیشژلاتینهشده-صمغ فارسی (به نسبت 1:2) 2/5 درصد، تیمار نشاستۀ پیشژلاتینهشده-صمغ فارسی (به نسبت 2:1) 2/5 درصد و تیمار نشاستۀ پیشژلاتینهشده-صمغ فارسی (به نسبت 1:2) 2 درصد بالاترین امتیازهای ارزیابی حسی را به خود اختصاص دادند.
حدیث رستم آبادی؛ حسین جوینده؛ محمد حجتی
چکیده
امروزه رایجترین روش تولید پنیرهای کمچرب، استفاده از جایگزینهای چربی است. کاربرد این مواد در تولید پنیر کمچرب باعث بهبود بافت و افزایش ویژگیهای عملکردی و راندمان تولید پنیر میگردد. لازمۀ دستیابی به فرمولاسیون پنیر کمچرب حاوی سطوح مناسب صمغ با ویژگیهایی مشابه با نمونۀ پرچرب، انجام آزمونهای فراوان میباشد که فرایندی ...
بیشتر
امروزه رایجترین روش تولید پنیرهای کمچرب، استفاده از جایگزینهای چربی است. کاربرد این مواد در تولید پنیر کمچرب باعث بهبود بافت و افزایش ویژگیهای عملکردی و راندمان تولید پنیر میگردد. لازمۀ دستیابی به فرمولاسیون پنیر کمچرب حاوی سطوح مناسب صمغ با ویژگیهایی مشابه با نمونۀ پرچرب، انجام آزمونهای فراوان میباشد که فرایندی هزینهبر و زمانبر است. روش سطح پاسخ (RSM) ابزاری مناسب جهت بهینهسازی فرمولاسیون فراوردههای جدید میباشد. در این پژوهش، تأثیر افزودن صمغهای فارسی و بادام بهعنوان جایگزینهای چربی بر پنیر کمچرب جهت تعیین بهترین فرمولاسیون با ویژگیهای بافتی مناسب بررسی گردید. بهینهسازی با استفاده از RSM و در قالب طرح سه متغیره در سه سطح انجام گرفت. متغیرهای مستقل فرایند شامل مقادیر چربی شیر (1/4-4/0 درصد)، صمغ فارسی (0/2-0 درصد) و صمغ بادام (0/2-0 درصد) و پاسخها شامل ویژگیهای بافتی نمونهها بودند. براساس نتایج بهینهسازی، نمونۀ پنیر سفید سنتی محتوی 0/18 درصد صمغ فارسی، 0/13 درصد صمغ بادام و 4/1 درصد چربی از نقطهنظر پارامترهای بافت بهعنوان نمونۀ بهینه برگزیده شد. بررسی ریزساختار نیز نشان داد که نمونۀ بهینه، همانند نمونۀ شاهد پرچرب از ساختار بازتری نسبت به نمونۀ شاهد کمچرب برخوردار بود.
مهران نوری؛ بهزاد ناصحی؛ وحید سماواتی؛ سامان آبدانان مهدی زاده
چکیده
طی چند دهۀ اخیر، استفادۀ صنعتی و خانگی از مایکروویوها به دلیل صرفهجویی در هزینه و زمان و همچنین حفظ کیفیت تغذیۀ مادۀ غذایی، توجه چشمگیری پیدا کرده است. بااینجود، یکی از محدودیتهای استفاده از مایکروویو در پخت فراوردههای غلات، سرعت بالای بیاتی در این فراوردهها است. یکی از راهکارهای بر طرف کردن این محدودیت، بهبود فرمولاسیون ...
بیشتر
طی چند دهۀ اخیر، استفادۀ صنعتی و خانگی از مایکروویوها به دلیل صرفهجویی در هزینه و زمان و همچنین حفظ کیفیت تغذیۀ مادۀ غذایی، توجه چشمگیری پیدا کرده است. بااینجود، یکی از محدودیتهای استفاده از مایکروویو در پخت فراوردههای غلات، سرعت بالای بیاتی در این فراوردهها است. یکی از راهکارهای بر طرف کردن این محدودیت، بهبود فرمولاسیون با افزودن فیبرهای خوراکی است. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی تأثیر جایگزینی منابع فیبر خوراکی صمغ فارسی (1/20 درصد) و پودر تفالۀ هویج (6/45 درصد) بر نرخ بیاتی دونات پیشفرایند شده توسط مایکروویو (در توان 400 وات و به مدت 60 ثانیه) بود. همچنین محتوی چربی دونات پس از پخت، تحت تأثیر افزودن منابع فیبر خوراکی و پیشفرایند مایکروویو اندازهگیری شد. پس از پخت، شاخصهای بیاتی دونات شامل سفتی مغز، ارتجاعیت، محتوی رطوبت و عدم پذیرش مصرفکننده طی پنج روز نگهداری با استفاده از طرح آماری کاملاً تصادفی موردِارزیابی قرار گرفت (در سطح آماری 5 درصد). نتایج نشان داد که منابع فیبر خوراکی و پیشفرایند مایکروویو تأثیر قابلِتوجهی بر کاهش جذب روغن داشت. همچنین مطالعۀ ارزیابی بیاتی نشان داد که طی مدت زمان نگهداری سفتی مغز و عدم پذیرش مصرفکننده افزایش و ارتجاعیت و محتوی رطوبت دونات کاهش قابلِتوجهی یافت. همان طوری که انتظار میرفت نتایج نشان داد که پیشفرایند مایکروویو تأثیر معنیداری بر افزایش نرخ بیاتی نمونههای دونات طی مدت زمان نگهداری داشت. در مقابل، نرخ بیاتی نمونههای دونات بهطور قابلِتوجهی با افزودن منابع فیبر خوراکی کاهش یافت.
سمیه محمدی؛ سلیمان عباسی
چکیده
یکی از روشهای رایج برای استری کردن صمغها به منظور ایجاد ویژگیهای عملکردی نظیر امولسیونکنندگی، استفاده از اکتنیل سوکسینیک انیدرید (OSA) میباشد. لذا، در بررسی حاضر، برخی ویژگیهای عملکردی صمغ فارسی (صمغ کامل، بخش محلول) اصلاح شده با OSA در شرایط بهینه با بیشترین درجه جایگزینی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج طیفسنجی فروسرخ تبدیل ...
بیشتر
یکی از روشهای رایج برای استری کردن صمغها به منظور ایجاد ویژگیهای عملکردی نظیر امولسیونکنندگی، استفاده از اکتنیل سوکسینیک انیدرید (OSA) میباشد. لذا، در بررسی حاضر، برخی ویژگیهای عملکردی صمغ فارسی (صمغ کامل، بخش محلول) اصلاح شده با OSA در شرایط بهینه با بیشترین درجه جایگزینی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج طیفسنجی فروسرخ تبدیل فوریه، تشکیل گروههای کربونیل در صمغ فارسی تغییر یافته (بخش محلول و صمغ کامل) را تأیید نمود. در ضمن، اصلاح صمغ فارسی با اکتنیل سوکسینیک انیدرید (OSA) به طور قابل توجهی موجب ایجاد و بهبود خصوصیت امولسیونکنندگی، هم در صمغ کامل فارسی (6 برابر وزن خشک صمغ) و هم در بخش محلول آن (تا 4 برابر وزن خشک صمغ) شد. بهعلاوه، ریزساختار امولسیونهای تهیه شده با صمغ فارسی تغییر یافته با OSA (بخش محلول و صمغ کامل)، حاوی ذرات بسیار ریزتر و شاخص پایداری بالاتری نسبت به صمغ فارسی طبیعی بودند. همچنین، نتایج بررسی رفتار جریانی محلولهای تهیه شده از بخش محلول و صمغ کامل فارسی تغییر یافته با OSA نیز حاکی از آن بود که صمغ کامل فارسی و بخش محلول آن در حالت طبیعی گرانروی ظاهری متفاوتی نسبت به صمغ کامل فارسی و بخش محلول تغییر یافته با OSA در غلظت برابر داشتند.
معصومه ثمری خلج؛ سلیمان عباسی
چکیده
صمغ فارسی، صمغی است شفاف که از درخت بادامکوهی بدست میآید. این صمغ کاربردهای دارویی و غذایی بسیاری داشته و شامل دو قسمت محلول (30–25 درصد) و نامحلول (75-70 درصد) میباشد. با توجه به نامحلول بودن بخش اعظم صمغ فارسی (75-70)، در پژوهش حاضر با استفاده از روش سطح پاسخ، تأثیر استفاده از شرایط مختلف اصلاح شیمیایی (غلظت صمغ، غلظت آکریلآمید، ...
بیشتر
صمغ فارسی، صمغی است شفاف که از درخت بادامکوهی بدست میآید. این صمغ کاربردهای دارویی و غذایی بسیاری داشته و شامل دو قسمت محلول (30–25 درصد) و نامحلول (75-70 درصد) میباشد. با توجه به نامحلول بودن بخش اعظم صمغ فارسی (75-70)، در پژوهش حاضر با استفاده از روش سطح پاسخ، تأثیر استفاده از شرایط مختلف اصلاح شیمیایی (غلظت صمغ، غلظت آکریلآمید، دما و زمان واکنش) روی افزایش حلالیت بخش نامحلول صمغ فارسی و ایجاد ویژگیهای امولسیونکنندگی در بخش محلول مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، بیشترین افزایش حلالیت (64 درصد) در غلظت 6 درصد صمغ، 0/08 مول آکریل آمید، دمای 60 درجه سانتیگراد و زمان 3 ساعت بهدست آمد. در ضمن، گرانروی ذاتی و وزن مولکولی بخش محلول جداسازی شده از بخش نامحلول اصلاح شده در شرایط بهینه کمتر از بخش محلول صمغ فارسی اصلاح نشده بود. همچنین، نتایج طیفبینی فروسرخ تبدیل فوریه، تغییرات ساختاری صمغ اصلاح شده را تأیید کرد. از طرفی، نتایج بررسی اثر pHهای مختلف و الکترولیتها بر رفتار جریانی بخش محلول جداسازی شده از صمغ اصلاح شده در شرایط بهینه، حاکی از آن بود که این صمغ یک هیدروکلوئید آنیونی است. بهعلاوه، توانایی امولسیونکنندگی آن کمتر از بخش محلول صمغ فارسی اصلاح نشده بود.
میلاد برزگری؛ زینب رفتنی امیری؛ جعفر محمدزاده میلانی؛ علی معتمدزادگان
چکیده
صمغها ترکیباتی هستند که در سس مایونز با افزایش ویسکوزیته فاز پیوسته موجب افزایش پایداری محصول میگردند. در این پژوهش از صمغ فارسی به همراه کربوکسی متیل سلولز (CMC)، در سطوح ترکیبی 0:100، 25:75، 50:50، 75:25 و 0:100 جهت تولید تیمارها استفاده شد. دادههای حاصل از آزمون رنگ نشان داد که با افزایش سطح صمغ فارسی در نمونهها میزان روشنایی (*L) و زردی (*b) ...
بیشتر
صمغها ترکیباتی هستند که در سس مایونز با افزایش ویسکوزیته فاز پیوسته موجب افزایش پایداری محصول میگردند. در این پژوهش از صمغ فارسی به همراه کربوکسی متیل سلولز (CMC)، در سطوح ترکیبی 0:100، 25:75، 50:50، 75:25 و 0:100 جهت تولید تیمارها استفاده شد. دادههای حاصل از آزمون رنگ نشان داد که با افزایش سطح صمغ فارسی در نمونهها میزان روشنایی (*L) و زردی (*b) به ترتیب کاهش و افزایش یافت. پایداری نمونههای حاوی 100 درصد صمغ فارسی (1/5 درصد، وزنی/وزنی) و ترکیب 75 درصد صمغ فارسی – 25 درصد CMC تفاوت معنیداری با نمونه حاوی 100 درصد CMC (0/2 درصد، وزنی/وزنی) نداشته است. در بررسی ویژگیهای بافتی، بالاترین میزان سختی، انسجام و چسبندگی مربوط به نمونه حاوی 75 درصد صمغ فارسی – 25 درصد CMC بوده که با سایر نمونهها تفاوت معنیداری نداشته است. آزمونهای رئولوژی نیز نشان دهنده رفتار سودوپلاستیک تمام نمونهها در سرعت برشی 450 - 1 بر ثانیه و رفتار ژل مانند ضعیف در محدوده فرکانس 10 - 0/1 هرتز بوده است. نتایج نشان داد که صمغ فارسی در سطح 75 درصد و بیشتر، قابلیت جایگزینی با CMC در مایونز را دارد به گونهای که محصول تولیدی تفاوت معنیداری از لحاظ کیفی با محصول حاوی CMC نخواهد داشت.
فاطمه یوسفی؛ سلیمان عباسی؛ حمید عزت پناه
چکیده
در این مطالعه اثر غلظت فاز محلول صمغ فارسی (0/25-1درصد)، حجم فاز روغنی (5-15 درصد)، حضور و عدم حضور پروتئین های محلول شیر تغلیظ شده (صفر و 1 درصد)، پ هاش (3/5-8) و زمان نگهداری (2، 7 و 20 روز نگهداری در دمای 5 درجه سانتی- گراد) بر پایداری، ویژگی های میکروسکوپی، رئولوژیکی و توزیع اندازه قطرات امولسیون تهیه شده با فرآیند فراصوت بررسی شد. مطابق نتایج در ...
بیشتر
در این مطالعه اثر غلظت فاز محلول صمغ فارسی (0/25-1درصد)، حجم فاز روغنی (5-15 درصد)، حضور و عدم حضور پروتئین های محلول شیر تغلیظ شده (صفر و 1 درصد)، پ هاش (3/5-8) و زمان نگهداری (2، 7 و 20 روز نگهداری در دمای 5 درجه سانتی- گراد) بر پایداری، ویژگی های میکروسکوپی، رئولوژیکی و توزیع اندازه قطرات امولسیون تهیه شده با فرآیند فراصوت بررسی شد. مطابق نتایج در امولسیون های فاقد پروتئین، فاز محلول صمغ فارسی توانایی کاهش کشش سطحی را نداشت و فقط در غلظت های بیش از 0/5 درصد، احتمالا از طریق افزایش گرانروی، به پایداری امولسیون کمک کرد. در پ- هاش 8، پایداری این امولسیون به شدت افزایش یافت در حالیکه با کاهش پ هاش (3/5)، سرعت جداسازی فاز افزایش یافت. در ضمن، در پ هاش 7 پایداری امولسیون های فاقد فاز محلول صمغ فارسی و حاوی پروتئین های محلول شیر قابل توجه بود، در حالی که در نمونه های دارای صمغ (0/5-1%)، احتمالا به دلیل ناسازگاری ترمودینامیکی1 بین دو بیوپلیمر و فلوکولاسیون تخلیه ای 2، فازها از یکدیگر جدا شدند، همچنین در این امولسیون در پ هاش های 3/5 و 5، فرآیند خامه ای شدن3 با سرعت بیشتری صورت گرفت. این صمغ در پ هاش محدوده خنثی با پروتئین های جذب شده بر سطوح قطرات ناسازگار بوده و این امر منجر به جداسازی فازها شد.