حدیث رستم آبادی؛ حسین جوینده؛ محمد حجتی
چکیده
امروزه رایجترین روش تولید پنیرهای کمچرب، استفاده از جایگزینهای چربی است. کاربرد این مواد در تولید پنیر کمچرب باعث بهبود بافت و افزایش ویژگیهای عملکردی و راندمان تولید پنیر میگردد. لازمۀ دستیابی به فرمولاسیون پنیر کمچرب حاوی سطوح مناسب صمغ با ویژگیهایی مشابه با نمونۀ پرچرب، انجام آزمونهای فراوان میباشد که فرایندی ...
بیشتر
امروزه رایجترین روش تولید پنیرهای کمچرب، استفاده از جایگزینهای چربی است. کاربرد این مواد در تولید پنیر کمچرب باعث بهبود بافت و افزایش ویژگیهای عملکردی و راندمان تولید پنیر میگردد. لازمۀ دستیابی به فرمولاسیون پنیر کمچرب حاوی سطوح مناسب صمغ با ویژگیهایی مشابه با نمونۀ پرچرب، انجام آزمونهای فراوان میباشد که فرایندی هزینهبر و زمانبر است. روش سطح پاسخ (RSM) ابزاری مناسب جهت بهینهسازی فرمولاسیون فراوردههای جدید میباشد. در این پژوهش، تأثیر افزودن صمغهای فارسی و بادام بهعنوان جایگزینهای چربی بر پنیر کمچرب جهت تعیین بهترین فرمولاسیون با ویژگیهای بافتی مناسب بررسی گردید. بهینهسازی با استفاده از RSM و در قالب طرح سه متغیره در سه سطح انجام گرفت. متغیرهای مستقل فرایند شامل مقادیر چربی شیر (1/4-4/0 درصد)، صمغ فارسی (0/2-0 درصد) و صمغ بادام (0/2-0 درصد) و پاسخها شامل ویژگیهای بافتی نمونهها بودند. براساس نتایج بهینهسازی، نمونۀ پنیر سفید سنتی محتوی 0/18 درصد صمغ فارسی، 0/13 درصد صمغ بادام و 4/1 درصد چربی از نقطهنظر پارامترهای بافت بهعنوان نمونۀ بهینه برگزیده شد. بررسی ریزساختار نیز نشان داد که نمونۀ بهینه، همانند نمونۀ شاهد پرچرب از ساختار بازتری نسبت به نمونۀ شاهد کمچرب برخوردار بود.